علي اكبر دهخدا در اواخر عمر به دوستي گفته بود من دعوي شاعري ندارم , اگر شعري گفته ام از روي تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمي كنند نميدانم در واقع آنها را بايد نظم خوانديا شعر ؟بدون شك اين ترديد از جانب كسي كه طي سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسي به سر آورده است ديوانهاي شاعران رابارها زيرورو كرده است برتعداد زيادي از آنها تعليقات وملاحظات ادبي نوشته است مخصوصا از جانب كسي كه در تصحيح قياسي متون و ادراك لطايف اشارات اقوال قدما در عصر خويش قولش تقريبا حجت و قضاوتش غالبا مق ...
آنچه كه اجمالا اشاره شد نشان مي‌دهد كه نفوذ فكر، آهنگ دلفريب، نظر موشكاف، وسعت قريحه، زيبائي بيان، صحت منطق، سرشاري تشبيهات سادة بي‌حشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فكر خيام كه به آهنگ‌هاي گوناگون گوياست و با روح هر كس حرف مي‌زند در ميان فلاسفه و شعراي خيلي كمياب مقام ارجمند و جداگانه‌اي براي او احراز مي‌كند.
نگاهي به زندگي عطار نيشابوري و آثار او:
مي‌دانيد كه خيام عنصر خاصي است در ادبيات فارسي، خاصّ از اين جهت كه هم شاعر است. هم نيست. بيشتر عالم شناخته شده. در زمان خود به اين عنوان معروف بوده است. گذشته از آن درست روشن نيست كه چه تعداد رباعي گفته و يا اصلاً اين رباعي‌هاي منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانكه مي‌بينيم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.گذشته از آن درست روشن نيست كه چه تعداد رباعي گفته و يا اصلاً اين رباعي‌هاي منسوب به او تا چه مقدار به او مربوطند. چنانكه مي‌بينيم چند سوال و ابهام در برابر نامش هست.
براي دانش آموزان سطح ابتدايي, هدف از آموزش خواندن آشنا كردن با طرحهاي عملي گرامر و بخشهاي لغوي در متن و تقويت اين دانش اساسي است.
بدينسان ، « مهر» درفرهنگ سياسي ايران ، افزوده بر « داد» كه درميان همه ملل بايد باشد ، به ويژه ،گوهرحكومت درايران ميگردد. « مهر» درفرهنگ ايران ،« طيف همبستگيهاست» ، چه مهربه زندگي درگيتي ، چه مهر ميان افراد، چه مهر ميان زن ومرد ، وچه مهر اجتماعي ، و چه بستگي ميان حكومت ها ، چه بستگي ميان ملت ها ، چه همبستگي ميان طبقات و اقوام ، همه « مهر» هستند . ازاينرو ، خداي مهر، تنها اصل «عشق ميان افراد ، يا فرد وخدا...» نيست ، بلكه به همان اندازه نيز« اصل پيوستگي ميان طبقات و اقوام و نژادها و ملتها و امت هاس ...
خواجه شمس الدين محمد حافظ به سال 792 هجري قمري در شيراز كه خاك عنبر آميزش عشق مي روياند وباغهاي سرو سر به فلك كشيده اش صاحبدلان را درس ايستادگي و آزادگي مي داد، ديده به جهان گشود. پدرش كمال الدين از مردم تويسركان يا بهاءالدين از اهالي كوپايه اصفهان و مادرش زني با فضيلت از مردم كازرون بود. 
مقدمه أ تا ج
محمدرضا شفيعى كدكنى